حرف باید زد!
حرف باید زد!
درد را باید گفت!
سخن از مهر منو جور تو نیست.
سخن از
متلاشی شدن دوستی است٬
و عبث بودن پندار و سرور آور مهر
...
سینه ام آینه ایست٬
با غباری از غم٬
تو به لبخندی از این اینه بزدای غباری.
...
من چه میگویم ٬ آه ...
با تو اکنون چه فراموشی ها٬
با من اکنون چه نشستن ها٬ خاموشی هاست.
تو مپندار که خاموشی من٬
هست برهان فراموشی من.
من اگر برخیزم
تو اگر برخیزی
همه بر میخیزند
چه کسی میخواهد
منو تو ما نشویم
خانه اش ویران باد...